کد مطلب:315213 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:188

کسی را که فرزند زهرا نیست، زیارت می نمایی
یكی از بستگان عمه ام كرامتی را این گونه نقل می كرد:

در حدود سال 1690 میلادی زنی از اهل هند، ساكن كربلا همیشه امام حسین علیه السلام را زیارت می كرد، ولی حضرت اباالفضل علیه السلام را كمتر - یا اصلا - زیارت نمی كرد. بر این كار اصرار داشت و می گفت: به دلیل این كه ابوالفضل علیه السلام پسر ام البنین علیهاالسلام است و پسر فاطمه ی زهرا علیهاالسلام نیست.

پس از مدتی یك روز با فرارسیدن ماه محرم در مجلس روضه امام حسین علیه السلام در یكی از محله های كربلا به نام «سلومیه» شركت می كند. پس از پایان مجلس روضه و قبل از غروب آفتاب، به طرف منزل خود به راه افتاد، ناگاه بر او راه گرفته می شود، از راه دیگر می رود. راه را گم می كند و بنا می كند به گریه كردن و فریاد زدن و كمك می طلبد.

تاریكی شب بر همه جا سایه انداخته بود، در آن هنگام اسب سواری را مشاهده می نماید، از او می پرسد: ای مادر! برای تو چه شده؟

می گوید: راه را گم كرده ام و من زنی هستم و نمی دانم چه كنم.



[ صفحه 442]



اسب سوار بزرگوار او را راهنمایی می نماید و او خوشحال می شود و تشكر می نماید. و قبل از این كه اسب سوار از او جدا شود، به او می گوید: هرگاه به منزل رسیدی، می روی و كسی را كه فرزند زهرا علیهاالسلام نیست، زیارت می كنی.

آن زن هندی می فهمد كه او حضرت عباس علیه السلام است، فوری به زیارت آن بزرگوار می رود و حضرتش را زیارت می نماید و توبه می نماید و بعد از آن همیشه حضرت اباالفضل علیه السلام و امام حسین علیه السلام را زیارت می نماید. [1] .


[1] همان مصدر ص 231.